عشق يعني با پرستو پر زدن عشق يعني آب بر آذر زدن عشق يعني چون محمد پا به راه عشق يعني همچو يوسف قعر چاه عشق يعني بيستون کندن به دست عشق يعني زاهد اما بُـت پرست عشق يعني همچو من شيدا شدن عشق يعني قطره و دريا شدن عشق يعني يک شقايق غرق خون عشق يعني درد و محنت در درون عشق يعني يک تبلور يک سرود .